از متن هایی که مینویسم :: BenYamin is typing...

روش مطالعه شیمی کنکور یا «چطور شیمی کنکور را ۸۶درصد زدم؟»

سلام :))

من این پست رو الان منتشر می‌کنم ولی در واقع قبل از برگزاری کنکور ۹۹ نوشته بودمش و همونطور که می‌دونید شیمی کنکور ۹۹ خیلی سخت‌تر از سال ۹۸ طرح شده بود و گفتم شاید کنکوری‌های زیادی کاسه چه کنم، چه کنم تا شیمی را خوب بزنم دستشون گرفتن و توی اینترنت دنبال محتوای مناسب می‌گردن! این روش کماکان فکر کنم برای کنکور ۹۹ و حتی سخت‌تر هم جواب بده و منابعی هم که معرفی کردم همچنان خوبن اما می‌تونید سمت میکرو شیمی و فار شیمی هم برید. جاهایی که این حس رو بهتون القا می‌کنه که شیمی کنکور آسونه رو نادیده بگیرید و همیشه انتظار داشته باشید که سخت‌تر از حد معمول طرح بشه! راستش رو بخواهید این متن رو برای یک موسسه مشاوره‌ای نوشته بودم و اگر جای دیگه‌ای دیدید بدونید که من نوشتمش :دی، اونجا بهم نگفتن که جای دیگه منتشرش نکنم پس حالا این متن بالا و بلند در خدمت شماست تا بتونید ازش استفاده کنید =))

پ.ن: بابت رعایت نکردن نیم‌فاصله و علائم نگارشی تو نوشتن متن عذر می‌خوام!

پ.ن.۲: از اینکه وبلاگ خیلی داره حال و هوای کنکوری می‌گیره راضی نیستم ولی بچه‌های کنکوری که نوشته‌هام براشون مفید بوده و بهم بازخورد می‌دن باعث خوشحالیم هستن! :))

پ.ن.۳: اگه شما هم روشی کشف کردید ولی اونقدری حوصله ندارید که متنش کنید، زیر همین پست کامنت کنید، تجربه نشون داده کامنت‌هایی که بچه‌ها توی پست قبلی که در مورد کنکور بود گذاشته بودن به خیلی‌ها کمک کرده!

اساسا شیمی چگونه مطالعه شود؟

به طور کلی درس شیمی از دو بخش تشکیل شده، بخش اول شامل مباحث توصیفی و مفهومیه و بخش دوم شامل مباحث تکنیکال و حل کردنی! دوست دارم همینجا بهتون یادآوری کنم که

ادامه مطلب ۳۰ نظر

مسئله جعبه کبریت باناخ

استفان باناخ در حال سیگار کشیدن :))

استفان باناخ در حال سیگار کشیدن :))

حول و حوش ۶۶ سال قبل از تولد من (۱۹۳۵) عده‌ای از ریاضی‌دانان لهستانی در کافه‌ای کوچکی به اسم کافه اسکاتلندی در شهر لووف دور هم جمع می‌شدند و با هم گَپ می‌زدند. باناخ یکی از همین ریاضی‌دانان بود. هر شب سوالی مطرح می‌شد و در جمع دوستانه، جایزه‌ای برای کسی که سوال را حل خواهد کرد در نظر گرفته می‌شد.

ادامه مطلب ۹ نظر

حاشیه‌ای بر Platform 2019: شکل واضح‌تری از یک جامعه

در صفحه imdb آن اینطور نوشته شده است: یک زندان عمودی با یک سلول در هر طبقه. دو نفر در هر سلول. تنها یک سکو غذا برای تغذیه افراد که در هر روز تنها دو دقیقه به آن دسترسی دارند و از بالا به پایین می‌رود. یک کابوس بی‌انتها در حفره.

دیدار با شکل واضح‌تر یک جامعه

دیدار با شکل واضح‌تر یک جامعه

یک فیلم اسپانیایی به شدت خوش‌ساخت و تر و تمیز که در دسته فیلم‌های ترسناک و علمی-تخیلی طبقه‌بندی می‌شود. اگر واقعیت را بخواهید این فیلم بیشتر از اینکه شما را بترساند، به فکر فرو خواهد برد. بیشتر از اینکه با خشونت منزجرتان کند، نمود آن را به شکل‌های مختلف در جامعه به شما نشان خواهد داد! شاید حفره نمادی از جهان شکل‌ گرفته کنونی‌مان باشد. اسم اصلی اسپانیایی آن El hoyo به معنی حفره و اسم دیگر آن Platform به معنی سکو است.

خطر اسپویل! اگر فیلم را ندیده‌اید و اسپویل شدن فیلم‌ها برایتان اهمیت دارد، خواندن ادامه پست را بگذارید برای بعد از دیدن فیلم.

ادامه مطلب ۶ نظر

چطور سال کنکور رو به خوبی سپری کنیم و کنکور خوبی بدیم؟

سلام، من بنیامین بیضایی هستم رتبه 189 کشوری و 65 منطقه 2 کنکور سراسری 98 رشته ریاضی، سعی میکنم در این پست شما رو با یک‌سری راهکارها و نکاتی آشنا کنم که تقریبا مطمئنم بهره‌وری شما رو افزایش میده(حداقل بهره‌وری منو افزایش داد) و مسیر کنکور رو برای شما هموارتر میکنه.

ادامه مطلب ۲۶۵ نظر

این روز ها، کنکور!

چرا بعضی از چیزهایی که معلم ها در کلاس های خود به بچه ها میگویند، به این سادگی ها از یاد نمی روند و گاهی تا آخر عمر در زندگی دانش آموزان می مانند؟! (بخشی از مقدمه کتاب فیزیک دوازدهم فرید شهریاری)

ولی من همیشه مقدمه های کتابا رو میخونم گاهی چند بار میخونم. بعضی وقتها تمام معیار های من برای یک کتاب خوب فقط یک مقدمه خوبه! عجیبه ولی تا به حال نشده کتابی رو که بخاطر مقدمه خوبش خریدم بد از آب در بیاد!

فکر نمی کنم تو رنج سنی من کسی باشه که اسم بهمن بازرگانی رو نشیده باشه (میدونم که خیلیاتون اسم بازرگان رو به جای بازرگانی شنیدین) خیلی مقدمه هاش خوبه! حالا چون بهمن جان یک سال کتاب هاش رو با تاخیر داد ما جدید های اولی (من جزء اولین دوره نظام آموزش جدیدم) نشد که کتاباشو بخونیم ولی من مقدمه کتابشو دانلود کردم و خوندم مقدمه های فیل شیمی رو خوندم متن های آخر رو چند دور خوندم و لذت بردم و هر بار انگار متن جدیدی خوندم! واقعا اگه یه روز نویسنده شدید به مقدمه اهمیت بدید به هر حال !

سر کتاب فرید شهریاری هم همین حس رو تجربه کردم. بعضی کتاب های درسی همیشه یادم میمونن! حرفاشون، سبکشون و چیزایی که وسط مثال های درسی بهشون اشاره کردن!


چند دقیقه پیش برای کسی کامنت گذاشتم که انگار زندگی آدم به دو بخش قبل و بعد از کنکور تقسیم میشه واقعا این رو تو سال کنکور حس میکنم! وقتی با دوستام صحبت میکنم که می خواهید برای آینده چی کار کنید... 

مدت زمان زیادی تا کنکور نمونده ولی! برام جالبه بعضی تغییرات که متناسب با زمان اتفاق می افتن! مثلا افراد وقتی به کنکور نزدیکتر میشیم چقدر عوض میشن و خب حالا بقیه اتفاقات هم اینطوریه! کلا به نظرم ما آدم ها دورنگری خیلی خوبی نداریم مثلا دقیقا نمیتونیم به پنج سال بعدمون فکر کنیم و خب به هر حال اون پنج سال میگذره ... اینو ببینید 

۸ نظر

لوتینِت دَن

هر وقت بارون با شدت میباره من یاد "لوتینِت دَن" می افتم که ترجمش به فارسی میشه سرجوخه دَن، لوتینت دن یه کاراکتر تو سینمایی "فارست گامپ" ـه که تو یکی از سکانس ها وقتی بارون با شدت می باره حرفایی می زنه که خیلی جالبه و اینکه فیلم فارست گامپ خیلی خوبه من سه بار دیدمش و فکر کنم اگه همینطور ادامه بدم تا آخر عمرم بتونم سه بار دیگه هم ببینمش :)

روز های زندگیم روی غلتک افتادن و بدون اینکه بخام فکر کنم چطور بگذرونمش دارن می گذرن! 

_خوشم می آد؟

آره، یه طورایی! من خیلی دوست داشتم که یه روز این شکلی باشم پس چرا حالا نباید ازش خوشم بیاد؟ ساعت هشت تقریبا هوا خیلی خوب میشه و آسمون رنگ خاصی به خودش میگره، من چند موضوع تو زندگیم دارم که ساعت هشت بهش فکر میکنم. اینکه برای فکر کردن زمان تعیین کنید خیلی خوبه!


۴ نظر

از کنکور، رنجی که می بریم!

سال بعد کنکور دارم. کنکور یه هدف نیست بیشتر شبیه یک سرگرمیه یه سرگرمی هیجان انگیز و رکوردی که تلاش و تمرکز روزانه می خواد. چی بهتر از اینکه یک سال رو میتونی بهش فکر کنی و باهاش سرگرم باشی؟ به همین سادگی یک سال از این زندگی رو که رفته توی پاچه ات سپری میکنی!

هر چقدر فکر میکنم جایی برای من در این دنیا وجود نداره. باید کوله پشتی ام را بردارم و برم. 

یکی از معلم های دبیرستان بهم میگفت: سال بعد کنکور میدی؟ 

_ آره

رشتت چیه؟

_ ریاضی

به نظرت آینده داره؟

_ آره! ولی اگه دقیق تر نگاه کنی هیچ چیز واقعا آینده نداره!

تو ایران هیچی آینده نداره! تنها چیزی که آینده داره بسیج فعاله! (خندید)

خندیدم و گفتم: هیچ کجای دنیا آینده ای نداره.

چرا؟! به نسبت دیگه...

_ آره... شاید



۲ نظر

حاشیه ای بر "A Monster Calls"

فیلم خوبیه، منتها یکم ابزورد بود. شاید با سلیقه تو بیشتر بخونه. (از توصیه های دوستان)

ابتدای فیلم با رویایی معماگونه آغاز می شود؛ رویایی که قرار است روزی به حقیقت بپیوندد. اختلال خوابی که هر روز در ساعت مبهم 12:07 رخ می دهد و رویا به سراغ پسر بچه کوچک فیلم _کانر_ می آید. چرا ساعت 12:07؟ سوالی که جوابش را نمی توان یافت!

کانر کیست؟ یک پسر افسرده و درون گرا که لباس هایش را خودش می شوید و آشپزخانه را تمیز میکند و نقاشی های خوبی می کشد. فیلم سعی کرده طوری نشان بدهد که انگار قدرت تخیل کانر بسیار بالاست بر خلاف قدرت بدنی او. مادرش مبتلا به سرطان است و تا اواسط فیلم خبری از پدرش نیست. کانر فقط یک مادربزرگ دارد که گویی از او هم متنفر است. کانر به جز مادرش به هیچ کس احساس محبت ثابت و پایدار ندارد. فیلم _تا قبل از صحنه پایانی و به هم ریختن تمام فرضیه ها_ نشان میدهد که او به شدت به مادرش وابسته است و هرگز دوست ندارد که از او جدا بشود.

ادامه مطلب ۷ نظر